فرشته های پاک روی زمین

سلام نی نی اینده من!

1390/8/29 15:43
نویسنده : مامان آنی
577 بازدید
اشتراک گذاری

این روز ها مامان آنی یه بیماری گرفته که بهش می گن الزایمر! یعنی فراموشی!!!!!!!!!

همه چی رو یادش می ره... همه وسایل هاش و گم می کنه ... در یک جمله گیج می زنهنیشخند

همش با بابایی می شنیم در مورد اومدن تو بحث می کنیم.

بابایی میگه تو رو هر چه زودتر به دنیای ادم ها دعوت کنیم

ولی من می گم نه! بهش می گم دلم می خواد بچه مون هر چی خواست بهش بگیم چشم!

بابایی یه کم فکر میکنه و به این نتیجه می رسه که من راست می گم

ولی بعدش باز هم دلش طاقت نمی اره و می گه: نمی شه حالا یه کم زودتر؟؟؟؟

به احتمال زیاد دو سال دیگه ازت بخواییم که به جمع ما اضافه بشی و خانواده دو نفره ما بشه سه نفره

البته مامان و بابای تو تقریبا یه تفاوت هایی با بقیه خواهند داشت

و اون اینکه عین تو بچه ان!

یعنی محاله که من و باباییت وارد جمعی بشیم و کسی برامون چشم و ابرو تکون نده به نشانه این که زشته!

من و بابایی هم که کلا سر خوشیم به هیشکی اهمیت نمی دیم و به این فکر می کنیم که اگر بچه مون هم به دنیا بیاد اکیپمون کامل می شه و اسم گروهمون رو می ذاریم خرابکار هاااااا

نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

فرناز/مامان ریحانه
2 آذر 90 2:09
سلام عزیزدلم
قربونت برم دوست جونم
یه دنیا خوشحالم کردی و البته شرمنده
ببخش که نتونستم یه مدتی بهت سر بزنم.
ممنونم بابت احساسات قشنگت.
راستش فرصت نمی کنم اون یکی وبلاگم رو بنویسم.
دیگه دخملی شده همه زندگیمون
بهترین خاطره ما هم وجود نازنینشه.
واقعا خوشحالم کردی مهربونم.
جوابت رو تو کامنتت نوشته بودم ولی دلم نیومد بهت سر نزنم.
کار خوبی کردی اینجا هم وبلاگ درست کردی.
از من می شنوی این نی نی جیگر و تو دل بروت رو زودتر دعوت کن.
آخه نمی دونی چقدر زندگیت رو دگرگون می کنه.
نی نی ها خیلی خیلی شیرینن


راستش رو بخوای
وقتی قربون صدقه رفتن هات رو می بینم دلم می لرزه
وقتی برای یه لحظه به این فکر می کنم که یه بچه بهم بگه مامان چه حالی می شم قلبم تند و تند می زنه
ایشاالله خونه که بخریم و دانشگاهم که تموم شه اقدام می کنم
سریعااااااااااااااا
وای فرناز خیلی دوست دارم
صونا
23 آذر 90 18:31
سلام خانمی... منم يکی ام از جنس خودت...منم يک و نيم ساليه که ازدواج کردم و با دوران نامزدی ام چهار سال ميشه که عاشق همسرم هستم. منم خيلی خيلی زياد عاشق نی نی ام ولی همسرم با اينکه نی نی ها رو دوست داره ميگه فعلا نه! منم مجبورم صبر کنم...ولی منم مثل تو تا نی نی می بينم دلم ميريزه.لباس نی نی که می بينم يا می خرم يا اگه بافتنی باشه واسه آينده می بافم. و مثل ولگردا هر روز تو نی نی وبلاگها به نی نی ها سر می زنم. انشاالله خدا به ما هم يه نی نی سالم بده